شنبه 23 آذر 1392
ن : zaynab

سلام

 

سلام به وبلاگ دین وزندگی خوش امدید.




پنج شنبه 21 آذر 1392
ن : zaynab

همه چیز در مورد دین شریف اسلام

همه چیز درباره ی دین شریف اسلام

از دیدگاه مسلمانان، اسلام خاتم ادیان الهی است. خاتمیت به این معناست که اسلام در بر دارنده تمام آن مطالبی است که باید از طریق وحی برای انسان بیان شود.[ {قرآن دین اسلام را به عنوان خاتم ادیان الهی معرفی می‌کند:

 

إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ.

یعنی اگر شریعت اسلام را در یکسو و سایر شرایع آسمانی را که برای سراسر حیات بشر در دورانهای گذشته مقدّر شده‌است در طرف دیگری بگذاریم، شریعت اسلام از همه آنها استوارتر است که این خود معنی خاتمیت و شریعت آخرین است.

 

قُلْ إِنَّنِی هَدانِی رَبِّی إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیماً مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِین‏.[

به جهانیان بگو: پروردگار مرا به راهی راست رهبری فرموده و آن دینی است قیم و زوال‏ناپذیر که بنیادش از همان سنت و رویه ابراهیم است. در سوره بینه پس از آنکه می‏فرماید "مشرکین دست از عقیده باطل خود برنمی‌دارند جز آنکه فرستاده خدا با آیات و بینات فرا رسد و آیات کتاب قیم را برایشان بخواند. اینان دستوری ندارند جز آنکه خدای را با نیت پاک پرستش کنند، نماز بخوانند و... ، می‌فرماید: ذلِکَ دِینُ الْقَیمَة. این آیین –اسلام- دینی است قیم و زوال‏ناپذیر.

 

در سوره آل عمران:

وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین‏.[ هر که جز آیین اسلام در جستجوی آیین دگر آید، تا اید و انقراض جهان از او پذیرفته نیست و بروز رستاخیز از زیان‏کاران است.

 




پنج شنبه 21 آذر 1392
ن : zaynab

آیا چادر در پوشش واجب است ؟

سلام به شما دوستان عزیز

 

یکی از مسائلی که همواره مطرح است این است که آیا پوشش فقط چادر است ؟

آیا چادر واجب است یا نه می توان از پوشش دیگری استفاده کرد ؟

در هیچ یک از آیات قرآن نیامده که زن‌ها در نوع و مقدار پوشش بدن (حجاب) آزاد هستند، بلکه آنچه در قرآن آمده، واجب بودن حفظ پوشش (حجاب) برای زنان است، اما این که این پوشش حتماً باید با چادر صورت گیرد، آیه‌ای به صراحت نداریم. آنچه در احکام دینی بیان شده ، مقدار پوشش زنان و اصل حجاب است، اما این که این پوشش حتما باید با چادر صورت گیرد ، چیزی نیامده است و تنها به بهتر بودن استفاده از چادر برای حجاب اشاره شده است. خانم ها باید تمامى بدن خود را به غیر از گردى صورت و دست ها تا مچ بپوشانند, (خواه پوشش باچادر باشد یا با مانتو), ولى پوشیدن چادر بهتر است و از لباس‏هایى که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود. البته یک آیه در قرآن آمده که برخی از مفسران از آن ، معنای پوشش با چادر را برداشت کرده اند. قرآن مجید خطاب به پیامبرش فرمود: «به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که: خویشتن را با «جلباب» بپوشند که این کار براى این که به عفت شناخته ‏شوند و از تعرض محفوظ ‏بمانند، براى آنان بهتر است». بعضى از مفسّران ، جلباب را پوششى فراگیر معنا کرده‏اند که از بالاى سر تا پایین پا را مى‏پوشاند و چیزى در حدود اندازه چادر است.البته دیدگاه دیگر ، جلباب را پوشش تا زانوو دیدگاه سوم ، جلباب را مقنعه مى‏داند. بر اساس دیدگاه اوّل مى‏توان گفت: قرآن از چادر یا چیزى مانند آن که تمام بدن را بپوشاند، سخن گفته است . علاوه بر این: درباره پوشش حضرت فاطمه(ع) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدک، همین پوشش نقل شده است. حضرت فاطمه(ع) مقنعه خویش را بر سر و جلباب بر تن کردند؛ یعنى پوششى که تمام تن را از سر تا قدم فرا مى‏گرفته است. بنابراین جلباب مقنه نیست . علاوه بر این عقل نیز بر برتر بودن چادر حکم مى‏کند، چون اندام بدن با چادر بهتر محفوظ مى‏ماند. به همین خاطر فقها به برتر بودن چادر برای حفظ حجاب حکم کرده اند ، نه این که فقط آن واجب باشد. پوشش کامل با مانتو و روسرى نیز مى‏تواند مورد استفاده قرار گیرد، ولى حجاب برتر نیست، زیرا هر چند با مانتو وروسرى پوشش صورت مى‏گیرد، ولى باز حجم بدن مشخص است و با مقایسه با چادر، قطعاً چادر برترى دارد.




چهار شنبه 20 آذر 1392
ن : zaynab

نقش دین در زندگی

 




چهار شنبه 20 آذر 1392
ن : zaynab

حجاب

حدیث درباره ی حجاب

 امير المؤمنين عليٌّ عليه‏السلام لابنـهِ الحسنِ عليه‏السلام : واكْفُـفْ علَيهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِكَ إيّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ ولَهُنَّ ، ولَيس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِكَ مَن لا يُوثَقُ بهِ علَيهِنَّ ، وإنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا يَعْرِفْنَ غَيرَكَ فافْعَلْ .
امام على عليه‏السلام - به فرزندش حسن عليه‏السلام- : براى اين كه ديده‏شان به نامحرمان نيفتد آنها (زنان) را در پرده نگه دار ؛ زيرا هر چه بيشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است و بيرون رفتن آنها بدتر از اين نيست كه اشخاص نامطمئن بر آنان وارد كنى . اگر توانى كارى كنى كه مردى جز تو را نشناسند اين كار را بكن .
تحف العقول :86 وفي بعض النسخ : «بحجابك» بدل «بحجبك» منتخب ميزان الحكمة : 130 ********
عنه عليه‏السلام : كنتُ قاعدا في البَقيعِ مَع رسولِ اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم في يَومِ دَجْنٍ ومَطَرٍ ، إذ مَرَّتِ امْرَأةٌ على حِمارٍ ، فَهَوتْ يدُ الحِمارِ في وَهْدَةٍ فسَقَطَتِ المَرأةُ ، فأعْرَضَ النّبيُّ صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم بوجهِهِ ، قالوا : يا رسولَ اللّه ، إنّها مُتَسَرْوِلَةٌ . قالَ : اللّهُمَّ اغْفِرْ للمُتَسرْوِلاتِ ثلاثا يا أَيُّها النّاسُ ، اتَّخِذوا السَّراويلاتِ فإنَّها مِن أسْتَرِ ثِيابِكُم ، وحَصِّنوا بِها نِساءَكُم إذا خَرَجْنَ .
امام على عليه‏السلام : من و پيامبر در يك روز ابرى و بارانى در بقيع نشسته بوديم كه زنى سوار بر الاغ از آن جا گذشت و دست الاغش در گودالى فرو رفت و زن به زمين افتاد . پيامبر صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم رويش را برگرداند . حاضران عرض كردند : اى رسول خدا ! آن زن شلوار به پا دارد . پيامبر سه بار فرمود : خدايا ! زنان شلوار پوش را بيامرز . اى مردم ! شلوار بپوشيد كه شلوار پوشاترين جامه‏هاى شماست و زنان خود را در موقعى كه بيرون مى‏آيند با شلوار حفظ كنيد .
تنبيه الخواطر : 2 / 78 منتخب ميزان الحكمة : 130 ********
عنه عليه‏السلام : صِيانَهُ المَرأةِ أنعَمُ لِحالِها وَأدوَمُ لِجَمالها .
امام على عليه‏السلام : صيانت زن او را شادابتر و زيبايى‏اش را پايدارتر مى‏كند .
غرر الحكم : 5820 منتخب ميزان الحكمة : 130




سه شنبه 19 آذر 1392
ن : zaynab

دین در قران

دین در قرآن

واژه دین بیش از نود بار در قرآن به کار رفته است که به چند مورد اشاره می کنیم:

ـ دین به معنای جزا و پاداش: (مالِکِ یَوم الدین).1

ـ دین به معنای شریعت و قانون: (لَکُم دینُکم وَلِیَ دین).2

ـ دین به معنای تسلیم: (اِنَّ الدینَ عِندالله الاِسلام).3

ـ دین به معنای مُلک و سلطنت: (…ویَکون الدینُ کُلُّهُ لله…).4

ـ دین به معنای اعتقادات: (لا اکراهَ فِی الدینِ…).5

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: (دین یک سلسله معارف علمی  است که اعمالی را به دنبال دارد; پس می توان گفت: دین، اعتقادات است و اعتقاد و ایمان از امور قلبی است که اکراه و اجبار بر آن ها حکومت نمی کند. اکراه، در اعمال  ظاهری و افعال و حرکات بدنی و مادی اثر دارد.)6

دین در روایات

پیشوایان اسلام، دین را به ارکان و ویژگی هایش از جمله: ایمان، قلبی بودن، معرفت  داشتن، دوستی ورزیدن، اخلاق نیک، نور، عزت، طلب علم، مایه حیات و مانند این ها  تفسیر کرده اند. برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

ـ پیامبر(ص): (الخُلق الحسن نصف الدین;7 اخلاق نیک، نصف دین است.)

ـ امام باقر(ع): (الدّین هو الحبّ والحبّ هو الدین;8 دین همان دوستی (دوست داشتن) و دوستی همان دین است.)

ـ امام علی(ع): (غایةالدین الایمان;9 غایت و هدف دین، ایمان است.)

دین از دیدگاه متکلمان اسلامی

علامه طباطبائی(ره) دین را این گونه تعریف کرده اند: (دین، نظام عملی مبتنی بر  اعتقادات است که مقصود از اعتقاد در این مورد، تنها علم نظری نیست، زیرا علم نظری  به تنهایی مستلزم عمل نیست; بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروی بر طبق مقتضای  علم قطعی است.)10

آیةاللّه جوادی آملی درباره دین می نویسد: (دین مجموعه ای از عقاید، اخلاق، قوانین  و مقرراتی است که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان ها باشد. گاهی همه  این مجموعه، حق و گاهی همه آن ها باطل و زمانی مخلوطی از حق و باطل است. اگر مجموعه  حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت آن را دین باطل و یا التقاطی از حق و باطل  می نامند… دین حق، دینی است که عقاید، قوانین و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل، دینی است که از ناحیه غیر خداوند تنظیم و مقرر شده است.)11

دیدگاه آیةاللّه مصباح یزدی درباره دین چنین است: (دین برابر است با اعتقاد به  آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورات عملی متناسب با این عقاید.)12

از مجموع تعاریف فوق چنین می توان استنباط کرد که: دین، مجموعه ای از حقایق و ارزش  هایی است که از طریق وحی به وسیله کتاب و سنّت برای هدایت انسان ها به دست بشر می  رسد، اعم از این که مضامین آن از راه های عادی نیز به دست آیند یا این که حس و عقل  و شهود بشری از آن آموزه ها محروم باشند.

نقش دین در زندگی

1. پاسخ به احساس تنهایی: یکی از احساسات مشترک انسان ه، احساس تنهایی است. همه  انسان ها در مراحلی از زندگی از تنهایی رنج می برند. ادیان با اعتراف به خداوند  عالم و قادر و خیرخواه، احساس تنهایی را پاسخ می دهند. اگر انسانی احساس درونی به  حق تعالی پیدا کند و با مناجات و دعا و راز و نیاز به او تقرب جوید، از آفات احساس  تنهایی نجات می یابد، چرا که هیچ کسی از خداوند به ما نزدیک تر نیست: (نحنُ اَقربُ  الیه من حبل الورید);13 (اِنّ اللهَ یحولُ بین المرء وقلبه).14

2. کاهش دادن ترس از مرگ: ترس از مرگ، حالتی روانی است که بسیاری از انسان ها را  دچار حیرت و نگرانی می کند. دین و باورهای دینی، ترس از مرگ را می کاهد. این کاهش  از چند راه تأمین می گردد:

الف) تفسیر مرگ به انتقال از عالمی به عالم دیگر و ابطال اعتقاد به نابودی و نیستی  انسان.

ب) حیات اخروی، ضامن عدالت و فاقد هرگونه ظلم و ستم و بی عدالتی و جبران کننده ظلم  های دنیوی است.

ج) دستورات دینی و انجام فرایض و مناسک دینی، از نظر روان شناختی نوعی رضایت به  انسان عطا می کند و هر اندازه احساس گناه کاری کمتر گردد، احساس ترس از مرگ نیز  کاهش می یابد.

د) آموزه های دینی، دنیا را مقدمه آخرت و مدرسه انسان معرفی می کند و اندیشه نفی  قیامت را با بیهوده دانستن آفرینش مترادف می شمارد: (أَفَحسبتُم اَنّما خَلَقناکُم  عَبثاً و اَنّکم إلینا لاتُرجعون;15 آیا پنداشته اید که ما شما را بیهوده آفریده  ایم و بازگشت شما به سوی ما نیست!؟)

3. کم کردن رنج و تعب: ادیان، منکر رنج در زندگی نیستند، اما روان آدمی را برای  تحمل رنج ها آماده تر می کنند: (ولَنَبلونّکم بِشَیءٍ مِن الخوف والجُوع ونَقص مِن  الاموال والأنفس والثّمراتِ وَبَشّر الصابرین;16 هرآینه شما را با اندکی از ترس،  گرسنگی و آفت در مال ها و جان ها و محصولات می آزماییم و مردان صبور و بااستقامت را  مژده بده.)

قرآن در آیه ای دیگر می فرماید: (وعَسی أن تَکرهوا شَیئاً و هو خَیرٌ لکم;17 چه بسا  چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است.)

قرآن کریم بین سختی ها و آسایش ها تلازم قائل است و می فرماید: (فَإنّ مع العُسر یُسراً* إنّ مع العُسر یُسراً;18 پس حتماً با سختی آسانی است* حتماً با سختی آسانی است.)

انسان دین دار می داند که خداوند سبحان به دلیل لطف خاصی که به بندگان صالح و اولیا  دارد، آن ها را گرفتار بلا می کند. امام صادق(ع) می فرمایند: (اِنّ اللهَ اذا  اَحَبَّ عبداً غَتَّه بِالبلاءِ غَتّاً;19 خداوند زمانی که بنده ای را دوست بدارد،  او را در دریای شداید غوطه ور می کند.

4. معنا دادن به زندگی آدمی: زندگی انسان منحصر به حیات بیولوژیک نیست. ما برای این  که از حیات خود بهره مند شویم و حقیقت زندگی را دریابیم، باید از پوچی دور بمانیم و این، جز از طریق پاسخ به پرسش های اساسی درباره فلسفه زیستن، یعنی از کجا آمده ام؟  در کجا هستم؟ به کجا می روم؟ میسّر نیست. دین به این پرسش های سرنوشت ساز پاسخ صریح  و شفاف می دهد و تاریکی ها و ابهام های زندگی را می زداید.

5. جلوگیری از بحران های روانی: آن چه اعصاب آدمی را در این زندگی فرسوده می کند،  اضطراب ها و هیجان هایی است که از شادمانیِ دست یابی به علایق مادی و افسردگی از  نرسیدن به آن ها حاصل می شود و لنگر ایمان است که در طوفان این امواج به مؤمن آرامش  و اطمینان می دهد: (لِکَیلا تَاسَوا علی مافاتَکُم ولا تَفرحوا بِما آتاکم واللهُ  لایُحبُّ کُلََّ مُختالٍ فَخور;20 تا هرگز بر آن چه از دست شما رود دل تنگ نشوید و به آن چه به شما رسد دل شاد (مغرور) نگردید، و خداوند دوست دار هیچ متکبر خودستایی  نیست.)

به هر حال انسان در سایه اعتقاد و ایمان به خدایی حکیم و مهربان می تواند از اثرات  نامطلوب مصایب و شداید و بلاها و رویدادها بد جلوگیری کند، زیرا کسی که به خدا  ایمان دارد می داند آن چه بر او می گذرد تقدیر خدای دانا و توانا است. به ویژه این  که متوجه باشد هر نوع صبر و بردباری در برابر مصایب و مشکلات پاداشی بزرگ دارد.

دین در سایه اعتقاد به معاد و روز رستاخیز، رشته زندگی را به دوران پس از مرگ  امتداد داده و مرگ را دروازه ابدیت دانسته است و از این طریق به زندگی مادی بشر  رونق و طراوتی خاص بخشیده و آن را حتی در کام سال خوردگان شیرین کرده است و غبار غم  و فنا و نیستی را از چهره آنان افشانده است و از این راه، عامل اضطراب و نگرانی را  از میان برداشته است.




سه شنبه 19 آذر 1392
ن : zaynab

دین

دین

اینکه معنای زندگی  چیست؟ آيا دين زندگی امروزه مردم را معنادار می کند یا خیر؟ اینکه آیا شعائر و مناسک دینی در جهان مدرن امروز توانسته است نقش سنتی خود را ایفاء کند یا خیر؟ واینکه آیا معناداری زندگی در دو حوزه نظریه و عمل نیازمند به دین است یا خیر؟ از سئولات اساسی و مهم فیلسوفان دین غرب در حوزه معرفت از سویی و جامعه شناسان دین درحوزه اجتماع ازسوی دیگر است که به نوعی بروز و ظهور نوعی چالش را درعرصه جامعه مدنی غربی گوشزد می کند .


نویسند در این نوشتار به دنبال بیان دیدگاه ها پیرامون معنای زندگی است که درنهایت به تعریفی اساسی از این موضوع خواهد رسید. گرچه در نوشتارهای بعدی به نوعی به سئوالات فوق جواب خواهد داد.

معنای زندگی

دست کم دوگونه به معنای زندگی پرداخته شده است که یک رویکرد آن ارزش گرایانه رویکرد دیگرغایت گرایانه می باشد.

1- دررویکرد ارزش گرایانه این نکته برجسته است که ارزشمندی عمل در نزد فرد است که او را  بر انجام کاری تشویق وترغیب می کند.

فرد با نوعی درون نگری و بازخوانی ازارزشی که در عمل وجود دارد به گونه ای رفتارمی کند که به دیگران وجه معناداری عمل ارزشمند خود را بازگو نماید.

وقتی آدامز روابط بین شرور هولناک  در زندگی بشری را با زندگی انسان ها بیان می کند می گوید:"من معتقدم که بیشتر مردم در حین ارتکاب این شروریا درد و رنج  در نگاه  اول دلیلی بر تردید در معنای مثبت زندگی خویش نمی بینند."

این تعریف آدامز این امکان را فراهم می کند که یک نوع تعریف ارزشمندی را در معنای زندگی بدست آوریم.بدین صورت که اگرشخص در طول زندگی به شرورو درد و رنجی هایی برخورد می کند، می داند و می فهمد که این شرور برگرفته از عملی است که در حقیقت منفی بوده است، پس خیر و صلاح که نقطه مقابل این شرور است به دنبال برجسته نمودن معنای مثبت از زندگی آدمی هستند.

2- رد رویکرد غایت گرایانه برخي  مثل پل ادواردزمعتقدند آنچه مهم است اهداف خاصي است كه فرد درزندگي دنبال مي كند. هدف و نوع وسيله اي كه فرد بكارمي گيرد تا به هداف خويش در زندگي برسد، زندگي فرد را معنادار مي كند. اینکه هدف سودمند باشد ویا جهت كسب احترام از ديگران باشد مهم نيست، بلكه صرف هدف داشتن انساني در عرصه ي درونی وبیرونی فرد حكايت معناي زندگي را به شكلي پروبلماتيك (مسئله آفرين)خواهد كرد.

اين نكته برجسته است كه كساني كه به دنبال تعريف معناي زندگي با نگرش غايت انگارانه هستند معناي زندگي را درمرتبط با حوزه  الوهيت نمی دانند بلکه آن را فراتر دانسته و معتقدند زندگي بدون مفهوم خداوند نيز، قابل معنا خواهد بود.

ادوازدز در ادامه سه چيز را متعين مي داند. اول اينكه شخص داراي هدف بوده است.دوم اينكه اين امكان وجود داشته است كه شخص به هدف خود برسد وسوم  بروز و ظهور فعاليتهايي است كه مي توانسته فرد را به اين نوع زندگي رسانده وزندگي را براي وي معنادار كند.

به نظر مي رسد كه نگاه غايت گرايانه وقتي با رويكرد انسان گراي واقع نگر آميخته شود به نوعي رويكرد سومي تحت عنوان ارزش گرايانه – غايتگرايانه ارائه خواهد نمود.

اين رويكرد تلفيقي كه به حوزه انسان شناختي انسان توجه عميقي دارد از نگاه آدامز به دور نمانده است. اين نوع تبيين درگفتارهاي مختلف آدامز نماينگر نوعي تئوري پردازي در زمينه معناي زندگي است.

آدامزوقتي به تحليل زندگي آدمي مي پردازد سه عامل مؤثر را كه جايگاه مهمي درزندگي انساني دارد گوشزد مي كند.

1-خودشناسي هنجارين:

خودشناسي هنجارين اولين فاكتوري است كه وي به آن اشاره مي كند.اينكه هر فردي خود را در قالب فرهنگي مي يابد كه مملو از ارزشهاي متنوعي است كه اهداف فرد را با زسازي مي كند. اينكه فرد مي داند، متعلق به جمعي است كه در صورت روابط اجتماعي قوي بايستي ملتزم به قاعده مندي خاصي در همان حوزه اجتماعي شود.هنجارهاي موجود در جامعه است كه شخصيت فرد را رشد مي دهد. فرد در كنش متقابل با ديگران به ارزشهايي دست مي يابد كه خود را بايستي براساس آنچه جامعه ازاو انتظار دارد باز شناسد. رجوع به خود؟ مبتي است بر برداشته هايي كه فرد از جامعه پيرامون خود مي كند و اين فرايند هرچه قوي تر باشد به انسجام شخصيتي فرد كمك مي كند تا خورد را به خودشناسي هنجارين نزديك كند.

فرد مي داند كه شخصيت او شكل نخواهد گرفت و به تعبير پارسنز به تعادل نخواهد رسيد مگرآنكه به خرده نظامهايي كه اطراف او وجود دارد نگاهي مثبت داشته باشد.

پس فرد هنجارهاي خود را از جامعه دريافت مي كند. آنها را سامان داده و خودشناسي خود را بر آن مبنا تعريف مي كند.

 

 




سه شنبه 19 آذر 1392
ن : zaynab

اثبات وجود خدا

استاد سر کلاس گفت کسی خدا رو دیده؟ همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت کسی صدای خدا را شنیده ؟ همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت کسی خدا را لمس کرده؟ همه گفتند : . . . نه . . . !

استاد گفت پس خدا وجود ندارد

یکی از دانشجویان بلند شد و گفت :

کسی عقل استاد را دیده ؟ همه گفتند : . . نه .. !

دانشجو گفت کسی صدای عقل استاد را شنیده ؟ همه گفتند : . . نه . . !

دانشجو گفت کسی عقل استاد را لمس کرده ؟ همه گفتند : . . نه . . !!!!

دانشجو گفت پس استاد عقل نداره





تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دینی اول دبیرستان (دوره دوم) و آدرس deny1392.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.